امروزه زن و شوهرهای جوانی را میبینیم که به محض برخورد با یک مانع در زندگی، و خودنمایی اولین مشاجرههای خانوادگی، سریع موضوع را مطرح میکنند و با داد و فریاد و تلفن و پیامک و اینترنت همه اقوام و آشنایان و دوستان را در جریان لحظهبهلحظه مشاجرههای خود قرار میدهند. نزد همسایه و دوست و آشنا سفره دلشان را باز میکنند و روی هر تابلو و برگه اعلاناتی که دم دستشان باشد ریزترین نکات مربوط به دعوای خود را مینویسند. بعد که به اصطلاح آبها از آسیاب میافتد و همه چیز طبیعی شده و سوءتفاهمها برطرف میشود، تازه کنجکاویهای دوست و آشنا شروع میشود که موضوع در چه مرحلهای است؟ این افراد به ظاهر فضول و شاید کنجکاو حق هم دارند. اگر کسی پیشاپیش آنها را از وقوع یک دعوا و درگیری و یا وجود یک مشکل و مانع باخبر نمیکرد، آنها که علم غیب نداشتند سر خود به زندگی مردم سرک بکشند و در موضوعاتی که به آنها ربطی ندارد دخالت کنند. اگر میبینید خیلیها از دست دخالت افراد غریبه و نامرتبط در زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و اجتماعی مینالند و خود را قربانی دخالتهای بیمورد اشخاص فضول میخوانند، بدانید مقصر خود آنها و یا یکی از نزدیکانشان بوده که مشکلی را که به دیگران ربطی نداشته روی تابلو برده و به بقیه خبر داده است. بقیهای که نه تنها هیچ کمکی از دستشان برنمیآید بلکه بسیاری مواقع باعث بدتر شدن اوضاع میشوند و کار را از آنچه هست خرابتر میکنند.
به طور مثال یکی از بچههای خانواده دچار یک مشکل جسمی، یا روحی، یا ذهنی، یا رفتاری و... است. بقیه اعضای خانواده با بردباری و تلاش و همیاری، به هر حال سعی کردهاند این مساله را به شکلی حل کنند یا با آن کنار بیایند. اگر کسی از روی شیطنت و یا دهنلقی و یا هر دلیل دیگر، مشکل این عضو خانواده را به بیرون منعکس کند، بدیهی است که بعد از انتشار این خبر تحمل مشکل برای تکتک اعضای خانواده سختتر میشود. برخورد بقیه مردم با آنها دستخوش تغییر میشود و خیلی مواقع با راهحلهای ساده قبل نمیتوان با وضعیت جدید برخورد کرد.
به همین ترتیب زن و شوهرهای جوانی که موضوع درگیریهای مقطعی خود را سریع رسانهای میکنند و به اطلاع همه همسایهها و دوست و آشنا میرسانند، حتی اگر این دعوا به خوشی و خوبی تمام شود دیگر آن حیثیت و عزت و وجهه قبلی را نزد بقیه نخواهند داشت و دایم مجبورند یا در نقش غلط قبلی خود بازی را ادامه دهند و یا واکنشهای اشتباه از خود نشان دهند.
این موضوع فقط در مورد اعضای خانواده نیست بلکه در مورد همکاران یک اداره، دو دوست صمیمی و حتی مدیران شرکتهای خیلی بزرگ هم صادق است. حتی در مورد مشکلات شخصی یک فرد با خودش هم صادق است.
خیلی مواقع اگر خوب دقت کنیم میبینیم کسی که مشکلات را به ظاهر کاملا انکار میکند در واقع دارد درستترین کار را انجام میدهد و امکان انتخاب بهترین و بیدردسرترین و سادهترین و کمهزینهترین جواب را برای خود حفظ میکند.
باید در مورد مسایل و مشکلات خودمان، خانوادهمان و جمعی که با هم مشغول کار هستیم بسیار رازدار و بسته عمل کنیم و بیدلیل آن را برای هر که از راه میرسد بازگو نکنیم. وقتی قرار است خیلی از مشکلات شخصی و گروهی را خودمان و گروه خودمان حل کند دیگر باز کردن پای غریبهها به میان چه حاصلی جز بدتر شدن اوضاع میتواند داشته باشد؟ در این مواقع بهترین شگرد انکار کامل مشکل در ظاهر امر و پرداختن به آن به صورت جدی در باطن است. اگر نسبت به حفظ و حراست از اسرار زندگی خود و همکاران و دوستان حساس و متعصب باشیم و وجود هر نوع مشکل را با جدیت انکار کنیم، خواهیم دید که در درازمدت نه تنها به صورت انسانهای قابل اعتماد و مقتدر ظاهر میشویم بلکه هر مشکلی در زمان خودش برطرف میشود و بیدلیل مجبور نیستیم کوه مشکلات قدیمی و بیاهمیت گذشته زندگی خود را سالیان سال در زبان و نگاه مردم روی دوش خود احساس کنیم. فقط کافی است برای خیلی از مسایل زندگی به ظاهر بگوییم هیچ مشکلی وجود ندارد و در باطن خودمان برای رفع و عبور از آن چاره ای بیندیشیم و کاری انجام دهیم.
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین